بررسی فیلم فرار از زندان(Prison Break)

برای نقد و بررسی و خلاصه فصل اول تا ششم سریال فرار از زندان با آرتیها همراه باشید.

سریال فرار از زندان (Prison Break) یکی از پرمخاطب‌ترین سریال‌های دنیا محصول شبکه تلویزیونی «فاکس» بود که بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ پخش شد. ضمن اینکه مجموعه تلویزیونی فرار از زندان در سال ۲۰۱۷ یک احیای ناموفق را نیز پشت سر گذاشت. با این حال، فصل‌ اول فرار از زندان اکثرا نقدهای مثبتی دریافت کرد و مورد تحسین مخاطبان قرار گرفت. فصل‌های بعدی «فرار از زندان» همچنان رتبه‌بندی‌های قوی دریافت می‌کرد، اما برخی منتقدان عقیده داشتند این مجموعه تلویزیونی بیش از حد طولانی شده است. سریال فرار از زندان نامزد چندین جایزه از جمله گلدن گلوب شد. حتی پس از احیای سریال در سال ۲۰۱۷ زمزمه‌هایی از ساخت فصل ششم آن نیز به گوش رسید،‌ اما فاکس بعدا اعلام کرد ایده احیای دوباره سریال رسما شکست خورده است و در نتیجه برای همیشه این سریال محبوب را لغو کرد.

بازیگران: دامینیک پرسل، ونتورث میلر، رابین تونی، پیتر استورماره، آمائوری نولاسکو، مارشال آلمن، وید ویلیامز، پل آدلستین، رابرت نپر، راکموند دانبار، سارا وین کالیز، ویلیام فیکنر، کریس ونس، رابرت ویزدم، دانای گارسیا، جودی لین اویکیف، مایکل راپاپورت، مارک فیورستین، اینبار لاوی، آگوستوس پرو هستند.

خلاصه فیلم فرار از زندان :

لینکلن باروز» (دومینیک پرسل) پس از زدوبندهای سیاسی گروه تجاری مافیایی به نام «شرکت (The Company)» به ناحق به قتل برادر معاون رئیس‌جمهور «ترنس استیدمن» متهم می‌شود و به زندان می‌افتد. برادر او «مایکل اسکافیلد» (ونتورث میلر) که مهندس سازه‌ای نابغه است با ارتکاب جرمی خود را عمدا به همان زندان می‌فرستد تا بتواند برادرش را از زندان فراری دهد.

سریال فرار از زندان از همان اولین صحنه‌های قسمت اول تنش زیادی را به مخاطبان انتقال می‌دهد. در فصل اول فرار از زندان، «مایکل اسکافیلد» را می‌بینیم که می‌خواهد نقشه فراری دادن برادرش را اجرا کند. مایکل که مطمئن است لینکلن باروز بی‌گناه است، هر کاری که از دستش بر می‌آید برای فراری دادن او انجام می‌دهد.

اما فرصت زیادی برای این کار ندارد، لینکلن در صف انتظار اعدامی‌ها است و قرار است ظرف یک ماه آینده اعدام شود. سریال فرار از زندان داستانی پیچیده و پر تنش دارد، اما دلیل اصلی که مجذوب این سریال می‌شویم بی‌شک شخصیت‌هایی است که هر چند نمی‌توانیم دوستشان داشته باشیم، اما نمی‌توانیم از توجه به آن‌ها خودداری کنیم.

نقد سریال :

شخصیت‌پردازی‌های به شدت واقع‌گرایانه فرار از زندان قطعا یکی از نقاط قوت اصلی سریال است. انتخاب اول در بین شخصیت‌های سریال فرار از زندان بی‌شک «مایکل اسکافیلد» است. او نابغه‌ای خوش‌ اخلاق است که همیشه سعی دارد کار درست را انجام دهد و تا جای ممکن از ارتکاب قتل و آزار دیگران پرهیز می‌کند.

در این مجموعه تلویزیونی به وضوح می‌توانیم در لحظات بسیاری جدل‌های اخلاقی مایکل با خود را ببینیم. اگرچه او هیچ‌قوت خودش ماشه را نچکانده، اما برای آزادی برادرش دست به اقداماتی زده که مستقیم و غیرمستقیم زندگی‌ بسیاری را تباه می‌کند.

در فرار از زندان تقابل همیشگی خیر و شر را می‌بینیم و البته که تنها شخصیت‌های منفی در مقابل مثبت قرار نگرفته‌اند. در واقع در هر کدام از شخصیت‌ها می‌توان جنبه‌های خوب و بد را سراغ گرفت. حتی منفورترین شخصیت سریال که با اختلاف فاحشی «تئودور بَگوِل» ملقب به «تی. بگ» (با بازی درخشان رابرت نِپر) است و مرتکب انواع و اقسام جرم و جنایت‌ها از قتل تا آزار و اذیت جنسی شده، نیز از این قاعده مستثنی نیست.

هر چند در فصل اول بیشتر جنبه‌های منفی شخصیت «تی. بگ» را می‌بینیم، اما به مرور او را در لحظات آسیب‌ پذیری نیز می‌بینیم که باعث می‌شود بسیاری از بینندگان به او احساس ترحم پیدا کنند. فرار از زندان در پیدا کردن و نشان دادن نواحی خاکستری اخلاقی زندگی شخصیت‌هایش بسیار خوب عمل کرده است. جنبه‌های منفی شخصیت‌های مثبت سریال را می‌توان معمولا در لحظاتی دید که آن‌ها سعی می‌کنند از خانواده و عزیزانشان محافظت کنند و دست به هر کاری می‌زنند. دیالوگی که «مایکل» بر زبان می‌آورد گویای همین نکته است: «مشخصه که حد و اندازه‌ی کارهایی که می‌خوام برای فراری دادن برادرم انجام بدم رو دستکم گرفتی.» سریال فرار از زندان همچون برخی از موفق‌ترین سریال‌های یکی دو دهه اخیر همچون «بریکینگ بد»، «بازی تاج و تخت» و سریال دکستر خط داستانی پیچیده و پر از پیچ‌ وتاب‌های جذاب دارد. فیلمنامه‌ سریال نیز به شدت پخته و سیر تحول شخصیت‌ها نیز تقریبا بی‌نقص است. بازیگری‌ها فرار از زندان نیز از آن دست نقش‌آفرینی‌هایی هستند که به سرعت مورد توجه قرار گرفتند و فهرست بلند بالایی از نامزدی جوایز هنری نیز گواهی بر همین موضوع است.

در فصل اول سریال فرار از زندان «مایکل» را در حین ارتباط گرفتن و طراحی نقشه‌ فرار می‌بینیم، مایکل به ندرت عصبی یا دلسرد می‌شود. به نظر می‌رسد مایکل در نقشه‌ فرار تمام احتمالات را در نظر گرفته است. اما زمانی که «لینکلن» در شرف اعدام است می‌بینیم که نقشه‌های او به هم می‌ریزند. اگر تماس قاضی پرونده نبود حتما لینکلن به صندلی الکتریکی سپرده می‌شد. موانع زیادی سر راه مایکل و دوستانش قرار می‌گیرد که باعث می‌شود هر لحظه انتظار نقش بر آب شدن برنامه‌های او را داشته باشیم. به این ترتیب تنها زمانی که محکومان سوار هواپیما می‌شوند می‌توانیم از فرار قطعی آن‌ها اطمینان حاصل کنیم. قطعا در هر نقشه ‌ای نمی‌توان به راحتی از خطاهای انسانی چشم ‌پوشی کرد و همین نیز باعث می‌شود که خط داستانی فرار از زندان در فصل اول فوق‌العاده غیرقابل پیش‌بینی شود. اوج هیجان و تعلیق را می‌توان در ۴۵ دقیقه‌ی پایانی فصل اول فرار از زندان دید که نهایتا منجر به فرار نهایی «هشت نفر فاکس‌ریور» (نامی که بعدا رسانه‌ها به هشت محکوم فراری می‌دهند) می‌شود.

فصل دوم فرار از زندان نیز به همان اندازه‌ی فصل اول پرکشش و جذاب است. اضافه شدن مأمور اف‌بی‌آی «الکس ماهون» (ویلیام فیکنر) که کارگروهی برای دستگیری و بازگرداندن زندانیان فراری تشکیل می‌دهد به جذابیت هر چه بیشتر این فصل کمک کرده است. در این فصل تمام اعضای گروه را در حین فرار از چنگال قانون می‌‌بینیم. اگر از ماجرای لباس‌های مبدل و قسر در رفتن نه‌ چندان موجه شخصیت‌ها بگذریم، فصل سوم نیز بینندگانش را در تمام مدت روی لبه‌ی صندلی میخکوب نگه می‌دارد. در پایان فصل دوم ظاهرا همه‌چیز تمام شده است. لینکلن تبرئه می‌شود و به همراه مایکل، سارا و با پول‌ها در قایقی در پاناما می‌نشیند. اما در همین حین «ویلیام کیم» (رِجی لی) مأمور پلیس سر می‌رسد و همه نقشه‌ها نقش بر آب می‌کند. «ویلیام کیم» دو برادر را به زور اسلحه از قایق پیاده می‌کند. اما درست زمانی که ویلیام کیم می‌خواهد با چکاندن ماشه کار را تمام کند، سارا از پشت به سینه‌ی او شلیک می‌کند. ویلیام کیم مرده در آب می‌افتد، پول‌ها هم داخل رودخانه می‌افتند و گم می‌شوند. در همین حین صدای آژیر پلیس پاناما را از دور می‌شنویم و متوجه می‌شویم وضعیت وخیم است. مایکل و سارا در یک سمت و لینکلن از سوی دیگر فرار می‌کنند. اما مایکل به جرم قتل محکوم می‌شود و به زندان مخوفی به نام «سونا» که تا به حال کسی از آن فرار نکرده می‌افتد.

فصل سوم نیز خط داستانی مهیجی را دنبال می‌کند. در فصل سوم سریال فرار از زندان «مایکل» باید برای آزادی مردی به نام «جیمز ویسلر» (کریس وانس) که در زندان سونا محبوس است تلاش کند. شرکت «ویسلر» را می‌خواهد و پسر لینکلن و سارا را نیز به عنوان وثیقه نگاه داشته است. مایکل زمان زیادی ندارد و سونا نیز زندان مخوفی است که در آن زندانیان دائما همدیگر را به دلایل واهی به قتل می‌رسانند. لینکلن نیز در بیرون از زندان در حال کمک به مایکل است، اما همچنان ماجرا پیچیده ‌تر از این است که به راحتی بتواند مداخله‌ ای کند. در همین حال، «گرچن مورگان» (کاستولو گوئرا) زنی که پسر لینکلن و سارا را در اختیار دارد تصمیم می‌گیرد سر سارا را ببرد و در جعبه‌ای بگذارد و به عنوان پیغام برای لینکلن بفرستد. فصل سوم فرار از زندان نیز نفس‌گیر و پر هیجان به پایان می‌ر‌سد، سرانجام مایکل به همراه جیم ویسلر از زندان فرار می‌کند.

در فصل چهارم فرار از زندان «مایکل» را می‌بینیم که می‌خواهد به هر قیمتی شده «گرچن» را به چنگ بیاورد. او از مرگ سارا ویران شده و می‌خواهد همان بلایی که گرچن سر معشوقه‌ اش آورده را سر او بیاورد. اما وقتی به زور اسلحه از گرچن اعتراف می‌گیرد می‌فهمد که سارا هنوز زنده است. در واقع سارا از دست گرچن فرار کرده بود و گرچن در تمام این مدت وانمود می‌کرد او را در اختیار دارد تا بتواند همچنان برادران را مجبور به انجام دستوراتش کند. در فصل چهارم همه‌ی انرژی مایکل و دوستانش معطوف منهدم کردن شرکت مافیایی است که زندگی او و برادرش را تباه کرده است. برادران به همراه گروه قوی متشکل از افرادی از جمله «ماهون» تصمیم به ویران کردن شرکت می‌گیرند. فصل چهارم بی‌شک پیچیده‌ترین فصل سریال فرار از زندان از لحاظ پیچیدگی داستانی است. فصل چهارم نهایتا با نابودی شرکت و سپرده شدن مسئولان آن به دست قانون به پایان می‌رسد. پایان فصل چهارم صحنه‌ای است که مایکل می‌خواهد «اسکیلا (Scylla)» (حافظه ‌ای که تمام اطلاعات شرکت در آن ثبت شده و میلیاردها دلار ارزش دارد) را در ازای تبرئه شدن خودش به مقامات تحویل دهد. او را با چهره‌ای خسته و درهم می‌بینیم که می‌گوید: «از فرار خسته شدم…» و اسکیلا را تحویل می‌دهد. تمام اعضای گروه او تبرئه می‌شوند و خانواده‌هایش نیز در امان هستند. بالاخره نفس راحتی می‌کشیم چرا که می‌دانیم چهار سال جنگیدن بی‌امان آن‌ها به پایان رسیده است.

سریال فرار از زندان برای فصل پنجم نیز برگشت. «تی. بگ» اخبار مسرت‌ بخشی از مایکل به دست می‌آورد که بر اساس آن ظاهرا مایکل زنده است، اما در زندانی در یمن گرفتار شده است. این‌بار تمام دوستان مایکل که زندگی خود را مدیون او هستند تصمیم می‌گیرند برای نجات او راهی این کشور جنگ‌زده شوند و دوست قدیمی خود را نجات دهند. هر چند بازگشت فرار از زندان برای فصل پنجم باعث خوشحالی بسیاری از طرفداران سریال شد، اما خیلی زود مشخص شد احیای فرار از زندان با داستانی شل و وارفته آنقدرها که در ابتدا تصور می‌شد ایده‌ی جذابی نیست.

تماشای ویرانی شخصیت‌هایی که خاطراتی شیرینی از آنها به یاد داشته‌ ایم تقریبا از آستانه‌ ی تحمل اکثر طرفداران جدی سریال خارج بود. به همین دلیل شبکه تلویزیونی فاکس خیلی زود به اشتباهش پی‌ برد و تصمیم گرفت جلوی ساخت فصل ششم فرار از زندان را بگیرد.

تردیدی نیست که فرار از زندان با وجود احیای ناموفق در سال ۲۰۱۷ همچنان یکی از محبوب‌ترین سریال‌های تلویزیونی است که درباره زندان ساخته شده است. بسیاری از صحنه‌های این مجموعه تلویزیونی در زندان‌های واقعی فیلمبرداری شده است. علاوه بر این کارگردانی و نویسندگی قوی و به همراه بازیگری‌های پخته‌ای به خصوص از سوی رابرت نِپر (در نقش تی. بگ) و ونت‌ورث میلر (در نقش مایکل اسکافیلد) باعث شده تا فرار از زندان سال‌ها پس از پخش اصلی همچنان مخاطب داشته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید