فیلم عنکبوت مقدس

نقد فیلم عنکبوت مقدس از دید افراد متفاوت :

افشین علیار

 عنکبوت مقدس سطحی، الکن، پوچ و ضدسینمایی است، شبه‌فیلمی که دست و پا می‌زند تا بتواند صرفاً ایران‌ستیز و اسلام‌هراس باشد و مزدش را در جشنواره‌های سیاسی بگیرد. فیلم آنقدر کوچک و حقیر است که در تحریف یک موضوع واقعی در ایران فقط می‌تواند در حد دو دقیقه قصه بگوید که این قصه هم دستمالی شده است. آنقدر از قاتل عنکبوتی و سعید حنایی، مستند و فیلم ساخته شده که راحت می‌شود از طرز روایت عنکبوت مقدس فهمید کارگردان ضدایرانی چه قصدی داشته است. مخاطب لازم نیست خیلی آدم پیچیده‌ای باشد یا از پشت پرده ماجرا‌های سینمایی در جشنواره‌های خارجی مطلع باشد تا بداند قرار نیست فیلمی سینمایی ببیند. ماجرا این است که علی عباسی خودش را با کارگردانی ضعیف لو می‌دهد. نه‌تن‌ها موضوع فیلم و نوع روایت مغرضانه است، بلکه فیلمساز حتی نتوانسته در اجرا هم کاری از پیش ببرد. به نظر می‌رسد فیلم با حداقل تمهیدات و فکر سینمایی ساخته شده است. فیلم در اردن تصویربرداری شده، اما آنقدر بی‌نظمی در کادر‌ها دیده می‌شود که باعث تعجب است. فیلمساز سفارشی فقط سعی کرده ایرانی خلق کند که از او خواسته‌اند و موضوع سعید حنایی به‌زعم او و سفارش‌دهندگان بهترین سوژه برای هدف‌گذاری بوده است. جامعه‌ای که زنان مجبور به تن‌فروشی می‌شوند، آن‌هم در یک شهر مذهبی. فیلمساز اجیر شده از برچسب زدن علیه ایران از هیچ چیز دریغ نکرده است و کوشیده به‌طور واضح به نیروی انتظامی یا رزمندگان هشت ساله جنگ توهین کند و قطعاً بابت این توهین‌ها مبالغ هنگفتی گرفته است. کسی به او یاد نداده وطن‌فروشی بدتر از تن‌فروشی است و زنانی که او درباره تن‌فروشی‌شان فیلم ساخته، هزاران بار روسفیدتر از او هستند با این تفاوت که آن زن‌ها به خاطر اعتیاد و فقر فرهنگی و اجتماعی به دام قاتلی سریالی افتاده‌اند و او شانس این را داشته تا سر در آخور دلار‌های سعودی و اسرائیلی به قتل هویت یک ملت بپردازد. بازیگر زن فیلم، یعنی زر امیرابراهیمی هم بازی به شدت ضعیف و سطحی ارائه داده است که مخاطب عادی و غیرحرفه‌ای سینما نیز به راحتی می‌فهمد بدنام بودن او را مستحق نخل طلا کرده، نه هنرمند بودنش. بازیگر زن، یکی از هزاران ضعف فیلم است. فیلمساز ضدایرانی وظیفه‌اش در رابطه با ساخت فیلم را به درستی انجام نداده و نابلدی او در تکنیک و فرم دست‌کم برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطب ایرانی نتیجه نداده است، اما برای خراب کردن چهره ایران مقابل بیننده از همه جا بی‌خبر خارجی شاید. کارگردانی که جای دوربین را بلد نیست و نما‌ها به شدت بی‌نظم گرفته شده است. فوکوس‌ها مبتدیانه است، چراکه فضا را نتوانسته به ایران شبیه کند و لابد مهم هم نبوده است! بنابراین با فوکوس‌های مبتدیانه سعی کرده از ایجاد فضا شانه خالی کند، در عوض تا توانسته کوشیده عریان بودن زنان در خانه را برجسته کند. کاراکتر‌ها به شدت بددهان و فحاش هستند. هیچ خط روایی در فیلم دیده نمی‌شود، به همین جهت روایت آنقدر مخدوش است که همه چیز در حیرانی می‌گذرد. از بدو ورود خبرنگار به مشهد، مخاطب حدس می‌زند که خود را طعمه خواهد کرد تا قاتل عنکبوتی به دام بیفتد. همه چیز بدیهی و خامدستانه به بدترین شکل ممکن کنار هم چیده شده و نمی‌تواند قابلیت یک فیلم سینمایی را داشته باشد و اضافه کنید که با توجه به مستند‌های ساخته شده و آن چیزی که از سعید حنایی می‌دانیم، خبرنگار و طعمه‌ای در کار نبوده پس عنکبوت مقدس زاییده نارس کارگردان نابلدش است. در پایان‌بندی شلخته نیز عباسی بازی سعی داشته نظام قانونی و قضایی کشور را زیر سؤال ببرد و با تمام تلاش‌های بی‌فایده او، مخاطب هوشمند ایرانی می‌تواند بفهمد که عنکبوت مقدس اثری توهین‌آمیز و الکن است. حتی نمی‌شود یک نمای درست و استانداردِ حداقلی در فیلم پیدا کرد. فیلم حاصل تلاش تدوینگرش است که از چندین نمای غلط و شلخته توانسته چیزی سرهم کند. عنکبوت مقدس فیلم نیست، یک عقده است که سربرآورده و منبع درآمدی برای کارگردان ضدایرانی‌اش شده تا به خیال خام خود ارزش‌های دینی و اعتقادی یک ملت را به ازای دلار بفروشد. 

علی رفیعی

عنکبوت مقدس ساخته علی عباسی شکل مدرنی از نمایش چگونگی جهالت در جوامع اندیشه گریز است. ناخواسته این فیلم را با «عنکبوت» ابراهیم ایرج‌زاد مقایسه می‌کنم و تضاد در روایت بعد از دستگیری سعید حنایی که در فیلمِ عباسی، سعید عظیمی نامیده شده، کنجکاوی برانگیز و منحصر به فرد است. اگرچه به مراتب محسن تنابنده نقش یک قاتل زنجیره‌ای جاهل که جهالتش را مقدس می‌شمارد حرفه‌ای‌تر از مهدی بجستانی بازی کرده اما اتمسفر کلی فیلم «عنکبوت مقدس» ساخته علی عباسی اجازه تامل و تفکر بیشتری به جنایات و واقعه اتفاق افتاده خواهد داد. در همین ابتدای یادداشت مشخص کنم که این فیلم هیچ توهینی به مقدسات نداشته است بلکه به نفوذ، قانون گریزی و اعمال قدرت نگاهی ژرف دارد و آن را بازگو می‌کند.

*جاهل به مبارزه با جهل بر می‌خیزد

این میان تیتر عنوان یادداشتی است که برای فیلمِ ابراهیم ایرج‌زاد نوشتم و حسرت بزرگم آن است که هیچ تیتری قدرتمندتر برای «عنکبوت مقدس» علی عباسی نمی‌دانم. زر امیر ابراهیمی که نقش یک خبرنگار عدالت طلبِ جنگنده را بازی می‌کند علاوه‌بر نفوذ کلام در نگاه‌ها و میمیک‌هایش توانسته میزان بالایی از همذات‌پنداری را در مواجهه با موقعیت‌های متفاوت دراماتیک، هنگامی که برای اولین بار به کادر نیروی انتظامی سیگار تعارف می‌کند و از او می‌خواهد اجازه دهد پرونده را بررسی کند تا لحظه‌ای که توسط همان کادر تحقیر و به نوعی مورد تعرض قرار می‌گیرد و حتی پایان داستان هنگامی که او شریفی خجالتی و ساده‌لوح را می‌بوسد، از خود بروز می‌دهد و نماینده تمام زنانی است که هرگز اپوزیسیون نیستند و تنها خواستار اجرای عدالت و حقوق بشراند؛ همانند فیلمِ «مجبوریم» رضا درمیشیان و نگار جواهریان. تکان‌دهنده‌ترین سکانس فیلم هنگامی است که زر در اتوبوس برای بازگشت نشسته و فیلم صحنه بازسازی قتل‌های سعید عظیمی را که پسر بزرگش بازسازی کرده است ریویو می‌کند. جهالت چگونه تکثیر می‌شود؟ نسل جاهل جهالت را تکثیر نمی‌کند بلکه تربیت و آموزش جاهلانه و از همه مهمتر زیستن در جامعه‌ای که جهالت را تایید می‌کنند و بعضا مقدس می‌شمارند باعث قهرمانی آن خواهند شد. جهالت هیچ‌ربطی به دین‌داری و باور به مقسات ندارد. آنان که جاهل‌اند اتفاقا از کافرترین مردم هستند؛ چرا؟ من این طور فکر می‌کنم که دین برای مبارزه با جهل بروز کرده است و برداشت غلط و به میل بعضا مبلغان و مذهبیون باعث توهین به ساختار آن از سوی مخالفان گردیده است. جدای از مباحث سیاسی مطروحه در «عنکبوت مقدس» علی عباسی، برخورد سعید عظیمی با همسرش بیان‌گر جهالت واپس‌گرایانه‌ای است که هیچ بلوغی در آن یافت نمی‌شود. بارها در یادداشت‌هایم ذکر کرده‌ام که تنها زن و نگاه او به آینده و زندگی است که می‌تواند جامعه‌ای را به سمت پیشرفت سوق دهد. سوای آنکه در جامعه ما خانواده‌هایی هستند که مانند عنکبوت‌ با تارتنیدن نمی‌گذارند که فرزندان‌شان مخصوصا فرزندان دختر پیشرفت کنند جامعه ما خود عنکبوتی است که تنها با محصولات فرهنگی می‌توان آن را اصلاح کرد. اگرچه زاویه‌هایی، مانند: شکل برخورد درام در مواجهه با سیستم قضایی و انتظامی، دارم؛ چرا که فکر می‌کنم بیش از آنچه لازم است در آن اغراق شده و حجم استفاده شده در فیلم ناخواسته اتمسفر و ژانر فیلم را سیاسی کرده و مذهب و جامعه را دستمایه‌ای برای بروز آن شمرده؛ اما نمی‌توان منکر کاربرد اجتماعی اثر شد. 

*سیاستِ بی‌پدر مادر

شعور امری است اکتسابی و تنها با آموزش و تجربه به دست می‌آید. شعور فیلم‌ساز از موقعیت اجتماعی و جایگاه زنان در ایران کامل نبوده اما کافی بوده است. فقر و فحشا تنها مختص زنان نیست و اتفاقا مردانی که زنان فقیر را به بهانه فحشای اجباری و ناخواسته حذف و به قتل می‌رسانند فقیرترینِ آدم‌ها چه از نظر فرهنگی و چه از نظر دینی و اعتقادی هستند. چگونه یک مسئله مذهبی – فرهنگی تبدیل به یک مسئله سیاسی می‌شود. البته هر مسئله‌ای پشتش یک سیاست قرار دارد اما آنچه باعث گرایش سیاسی به یک مسئله اجتماعی – کیفری خواهد شد میزان نشر و رسانه‌ای شدن آن است. با اشاره به لحظه‌ای که پسر سعید از مغازه‌ی میوه‌فروشی خرید می‌کند و چگونگی برخورد میوه‌فروش با وی در می‌یابیم که سیاست جاهلانه از دل مردم بیرون آمده است. اگرچه همچنان باور دارم از نظر سینمایی، ساختار + بازی‌ها و ژانر فیلم ابراهیم ایرج‌زاد به مراتب ارزشمندتر از فیلم علی عباسی است اما آنچه «عنکبوت مقدس» را برای هرکشوری به غیر از ایران ارزشمند می‌کند پرداخت سیاسی به جهل و یک موضوع فرهنگی است. اگر احساسات را کنار بگذاریم و بخواهیم سینمایی عیار فیلم را بسنجیم باید اعتراف کنم که فیلم اندازه اسکار گرفتن نیست. جدای از  بازی امیر ابراهیمی که همواره شایسته تقدیر است اما کلیت فیلم به ما ثابت می‌کند که آن را یک فیلم اولیِ اپوزیسیونِ توتالیتر ساخته. فیلم «تار» تاد فیلد با بازی منحصر به فرد و عجیب کیت بلانشیت از نظر سینمایی رقیب بی‌چون و چرایی برای فیلمی مانند «عنکبوت مقدس» است. فیلمِ علی عباسی را ببینید به این دلیل که بدانید چگونه یک منتقد سینما می‌تواند تنها از روی تیزر و تماشای یوتیوبی یک پلان از فیلم در مورد آن اظهار نظر کند و آن را موهن بنامد.

عنکبوت مقدس به کارگردانی علی عباسی، تا به امروز بحث‌برانگیزترین فیلم جشنواره کن بوده است. این فیلم داستان واقعی پدر سه فرزند به نام سعید حنایی را روایت می‌کند که از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۱ شانزده زن خیابانی را در مشهد، دومین شهر پرجمعیت ایران، به قتل رسانده است. پیش از این نیز مستندی به نام و عنکبوت آمد (۲۰۰۲) از زندگی حنایی ساخته شده بود. این مستند نام خود را از شیوه‌ای که او قربانیان را به قتل می‌رساند می‌گیرد؛ به این صورت که دست و پایشان را می‌بست و آنها را از منطقه‌ای با ارتفاع زیاد به پایین پرتاب می‌کرد. سپس از جایی نزدیک جسدها با مطبوعات تماس برقرار کرده و با افتخار اعلام می‌کرد که بار دیگر دستور خداوند را به انجام رسانده است.

اینکه آیا روندی زودیاک‌مانند (زودیاک قاتلی سریالی است) در مورد سوءاستفاده‌های این فرد متعصب و خودخوانده دقیقاً همان چیزی است که جهان به دیدنش نیاز دارد، و یا اینکه آیا یک مرد باید آن را کارگردانی می‌کرده است یا نه تا روزها موضوع داغ بحث‌های سرتاسر بلوار کروآزت خواهد بود. تکنیک آزاردهنده علی عباسی و همچنین تمرکز اخلاقی باثبات این فیلمساز دانمارکی – ایرانی در تمام زمینه‌ها سودمندتر از تبعیت از ژانر از آب درآمده است.

عباسی با اثر بسیار عجیب و ترسناک – کمدی – نوردیک – عاشقانه – پلیسی خود یعنی مرز (۲۰۱۸) به شهرت رسید. اما زمانی که ارزش اجتماعی و غافلگیری این اثر جدید وی مورد توجه همگان قرار گیرد، شهرتش از این نیز فراتر خواهد رفت. عنکبوت مقدس اثری بسیار جذاب است که با مهارت بالایی ساخته شده و بخش دلهره‌آور آن تقریباً عمدی ایجاد شده است.

ده دقیقه اول فیلم آزمون بزرگی است – صریح‌ترین بخش فیلم از نظر فیزیکی که شامل نمایی نزدیک از رابطه هم می‌شود، و البته تلخ‌ترین بخش آن (با این حال، این چند دقیقه حقیقتاً پرخشونت‌ترین بخش محسوب نمی‌شوند و باید آن را به عنوان هشداری برای باقی محتوا به حساب آورد). تا اینجا هنوز با سعید (مهدی بجستانی) آشنا نشدیم و در عوض یکی از قربانیان او را دنبال می‌کنیم؛ مادری مجرد به نام سمیه (آلیس رحیمی) که مشغول انجام کار شبانه و خسته‌کننده و پرمشتری خود است.

سکانسی در فیلم وجود دارد که به طرز غیر قابل توصیفی غم‌انگیز است؛ سمیه پس از انجام یکی از کارهایش با ترس و لرز به دستشویی رفته و کمی کرم مرطوب‌کننده روی مچ دستش می‌زند. شرایط زنندۀ این فرد بسیار واقعی است و نمی‌توانیم فکر نکنیم که در چارچوب انتخابی عباسی از تریلری درباره یک قاتل زنجیره‌ای قرار گرفته‌ایم و با این حال به زودی شاهد رویارویی وحشیانه و مرگبار سمیه با یک شکارچی خواهیم بود که فکر می‌کند او باطل است و خودش حق.

پس از پخش تیتراژ ابتدایی فیلم با آن موسیقی شوم، نقطه نظر ما از سمیه به رحیمی (زهرا امیرابراهیمی) تغییر می‌کند. رحیمی یک روزنامه‌نگار زن از تهران است که سرسختانه تلاش می‌کند از هویت قاتل پرده بردارد. به عقیده او پلیس در حال وقت‌کشی است، از این نظر که قاتل با این عملیات تک‌نفره‌اش در حال زدودن خیابان‌ها از فساد و راحت‌تر کردن کار آنهاست. او همچنین به سرپوشی سازمان‌یافته از سوی تشکیلات روحانیون مشکوک است.

سگ شکاری سرسختی که درون این روزنامه‌نگار وجود دارد به ناعدالتی دنیای مردانه عادت دارد چرا که در شغل قبلی خود نیز به دلیل آشکارسازی آزار و اذیت از سوی سردبیر روزنامه، اخراج شده و پس از رد کردن پیشنهاد رئیس پلیس، مجبور به تحمل سرزنش‌های شدیدی شد.

او جنگجوی فمینیستی است که فیلم مستقیماً نیاز دارد تا بتواند نکاتش را به گوش مخاطب برساند، تا بگوید توطئه‌ای از سمت قدرتمندان و مسئولان برای مقصر نشان دادن زنان در مشکلی وجود دارد که (همان‌طور که عباسی در سرتاسر فیلم سعی دارد مطرح کند) ریشه در ناپاکی دل مردان دارد. همانطور که رفته رفته متوجه خواهیم شد، سعید (که در اینجا نامش به دلیل اینکه فیلم کاملاً یک مستند به شمار نمی‌رود به سعید عظیمی تغییر یافته است) مردی شارلاتان و رقت‌انگیز است که تظاهر می‌کند زندگی شرافتمندانه‌ای دارد اما به غرایز حیوانی خود فرصت خالی شدن می‌دهد، حتی اگر این کار با مرده‌ها باشد. او این سرسختی و خشونت خود را در خط مقدم جبهه‌های جنگ با عراق به دست آورده و با ریشی خاکستری و هیولایی که در وجودش زندگی می‌کند شب‌ها روی موتور نشسته و برای شکار قربانیان خود سرگردان خیابان‌ها می‌شود. از آنجایی که سعید برای کشتن زن‌ها از روسری‌های خودشان استفاده می‌کرده، فیلم شباهت آزاردهنده‌ای به جنون (۱۹۷۲) ساختۀ هیچکاک دارد – اثری بسیار قدیمی و انتفاعی‌تر از عنکبوت مقدس که در آن جذابیت حرف اول را می‌زد، تخصص هر گوشه دیده می‌شد و کمدی تلخ بر آن غالب بود. عباسی با آگاهی از این موضوع هنوز هم به اندازه کافی جسارت داشت تا رنگ و بویی از طنز هیستریایی به اثر خود اضافه کند.

تفاوت بین هیچکاک و عباسی در این است که در فیلم عباسی ما برای تماشای یک فیلم و سرگرم‌کننده نیامده‌ایم. در بحث‌های قضایی شاهد تغییر لحنی هستیم که از برخی روش‌های قانونی و دادگاهی فیلم جدایی نادر از سیمین اثر اصغر فرهادی استفاده کرده تا به بررسی آن چیزی بپردازد که از نظر سیستمی از دفاعیات سعید نیز وحشتناک‌تر است: حمایت گسترده‌ای که به طور طبیعی و عادی دریافت می‌کند. اگر ملودرام دادگاه برای برخی از بینندگان شکل دیگری از سوءاستفاده به نظر می‌رسد اشکالی ندارد اما عباسی حرف خود را دیگر واضح‌تر از این نمی‌توانست بیان کند و ضربه نهایی قاطعانه و سرد او تا مغز استخوان‌تان نیز نفوذ خواهد کرد.

علی عباسی، فیلمساز ایرانی ساکن دانمارک که پیشتر هم با فیلم مرز در کن درخشیده بود، حالا با فیلم تازه‌اش عنکبوت مقدس در بخش مسابقه کن حاضر است. همه چیز از یک عنوان آغاز می شود: “عنکبوت مقدس”، کنایه‌ای آشکار به قاتل معروف به عنکبوتی که زنان کارگر جنسی را در مشهد زیر سایه ایمان و اعتقادش به قتل می‌رساند. سوژه فیلم سعید حنایی عنکبوت مقدس است.

حنایی یک قاتل زنجیره‌ای شناخته‌شده در ایران بود که از تابستان سال ۷۹ تا تابستان سال ۸۰ به قتل ۱۶ زن دست زد. حنایی انگیزه خود را از قتل این زنان که همه آن‌ها کارگر جنسی بودند پاک کردن جامعه از فساد و فحشا عنوان کرده بود. آخرین تلاش حنایی برای کشتن زنی به نام مژگان با شکست مواجه شد و این بار زن از چنگال قاتل عنکبوتی فرار کرد. مدتی بعد مژگان که خود در یکی از طرح‌های ویژه پلیس دستگیر شده بود در بازجویی‌هایش به سو قصدی که تجربه کرده بود اشاره کرد و با روشن‌شدن مشخصات قاتل، حنایی این‌بار به دام افتاد.

فیلم که در خارج از ایران و در اردن فیلمبرداری شده، محدودیت‌های سانسور در سینمای ایران را کنار گذاشته و آشکارا به دو مضمون ممنوع در سینمای ایران می‌پردازد: سکس و نقد مذهب. از جنبه سکس، فیلمساز ابایی ندارد که چند صحنه عریان جنسی را به تصویر بکشد و در مورد مذهب، آقای عباسی آشکارا فیلمش را از ابتدا حول و حوش این مضمون بنا می‌کند و در واقع خواسته یا ناخواسته فیلم به نقبی آشکار به دل باورهای خرافی در چهارچوب مذهب در یکی از سنتی ترین شهرهای ایران بدل می‌شود. که با واکنش مذهبیون رو برو شده. حال اینکه کم و کیف و درستی غلطی این نقدها در چه حد است جای بحث دارد.

چه آنجا که برخی در برابر دادگاه به حمایت از قاتل مشغولند و چه جایی که بقال محل در برخورد با پسر قاتل، او را یک قهرمان می‌خواند. از این رو فیلم سرشار است از صحنه‌های تکان دهنده: چه جایی که چندین بار صحنه قتل با جزئیات به نمایش درمی آید – که نمایش همان اولین صحنه کافی بود و نیازی به تاکید و تکرار این صحنه‌ها نبود؛ در عین حال که آشکار است فیلمساز عامدانه قصد آزار تماشاگرش را دارد- چه جایی که آلت عریان یک مرد را در حال سکس با یک کارگر جنسی در اتومبیلش در خیابان می‌بینیم و چه جایی که شخصیت اصلی در پایه چوبه دار عاجزانه از “امام رضا” کمک می‌طلبد.

برای باورپذیر کردن فضا- به ویژه برای تماشاگر ایرانی- فیلمساز با مشکلی کلاسیک روبروست: بازسازی ایران در خارج از کشور. در حالی که این نوع بازسازی‌ها حتی در هالیوود- و فیلمی چون آرگو- برای تماشاگر ایرانی مضحک است، عنکبوت مقدس موفق می‌شود در یکی از بهترین نمونه‌های ممکن، دستاورد تازه‌ای را برای سینمای ایران در غربت رقم بزند: بازسازی جزء به جزء و حساب شده مشهد که تقریباً در همه صحنه‌ها تماشاگر را در فضایی که خلق کرده شریک می‌کند و مانع از فاصله احساسی ناخواسته تماشاگر (به دلیل محیط ناآشنا و غیرقابل باور) می‌شود.

از طرفی مضمون اجتماعی- و تا حدی سیاسی- نهفته در اثر، فیلم را از یک تریلر پلیسی معمول جدا می‌کند. هر چند عباسی اساساً از قواعد ژانر پیروی می‌کند و حتی جاهایی شبیه به فیلم “دختری با خالکوبی اژدها” هم می‌شود، اما پرداختن به انگیزه درونی این شخصیت و نمایش عبادت او – در کنار جنایتش- و همین طور اشاره‌های آشکار به سابقه‌اش در جبهه و حمایت ضمنی از او از درون حکومت، لایه‌های مختلفی را به اثر می‌افزاید و آن را به شکل جذابی، محلی و بومی می‌کند، گویی که فیلم نمی‌تواند در هیچ جایی دیگر اتفاق بیفتد جز “مشهد مقدس”.

علی عباسی عنکبوت مقدس را کارگردانی کرده است. این کارگردان ایرانی ۴۱ ساله مقیم دانمارک است که تا مقطع کارشناسی در ایران تحصیل و سپس به اروپا مهاجرت کرده است. او در سوئد معماری خواند و مدتی بعد وارد مدرسه ملی فیلم دانمارک شد. عباسی با فیلم «مرز» (Border) که برنده جایزه بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم کن ۲۰۱۸ شد و به عنوان نماینده کشور سوئد در بخش بهترین فیلم خارجی‌زبان مراسم اسکار شرکت کرد، بیش از گذشته شهرت یافت. نام علی عباسی به عنوان یکی از کارگردان‌های سریال در دست ساخت «آخرین بازمانده از ما» (The Last of Us) هم مطرح شده؛ سریالی که براساس یک بازی ویدیویی به همین نام توسط کریگ مازن و نیل دراکمن ساخته می‌شود و قرار است از شبکه HBO پخش شود.

دیدگاهتان را بنویسید