با آرتیها همراه باشید تا به سراغ کتابی پرطرفدار از عشق برویم. ملت عشق نام رمانی است نوشته الیف شافاک (الف شفق) که در سال ۲۰۱۰ / ۱۳۸۹ به صورت همزمان به دو زبان انگلیسی و ترکی منتشر شد. ملت عشق تاکنون بیش از ۵۰۰ بار (۵۵۰٬۰۰۰ نسخه) در ترکیه تجدید چاپ شده و توانسته رکورد پرفروشترین کتاب تاریخ ترکیه را نیز به دست آورد.
ترجمه فارسی آن در مدتی کوتاه، عنوان یکی از پرفروشترین کتابهای بازار کتاب ایران را کسب کردهاست. شرکت نت فلیکس در اکتبر ۲۰۱۹ / مهر ۱۳۹۸ اعلام کردهاست که به زودی فیلمی بر اساس کتاب «ملت عشق» میسازد.

خلاصه ی کتاب ملت عشق:
داستان ملت عشق در دو خط زمانی اتفاق میافتد. اولی در قرن هفتم هجری در قونیه دنبال میشود. زمانی که مولانا بهعنوان عالمی بزرگ در شهر قونیه میان مردم شناخته میشد و مردم و طبقهی حاکم برای او احترام بسیاری قائل بودند. از طرفی شمس در آستانهی چهل سالگی احساس میکند به زودی از دنیا میرود و میخواهد از چهل قانون عشقی که در زندگیاش درک کرده برای کسی بگوید. دیدار میان صوفی و عالم و ماجراهایی که در این میان میافتد خواننده را تا آخر داستان درگیر میکند.
دومین روایت داستان در ۱۴ قرن بعد دربوستون آمریکا اتفاق میافتد. زمانی که اللا روبینشتاین در آستانهی چهل سالگی می باشد و به تازگی ویراستاری کتابی را پذیرفته است. اللا درگیر نوعی رخوت و روزمرگی است و زندگیش از جنبههای متفاوت با مشکلاتی روبروست. اما این کتاب که «چهل قانون عشق» نام دارد. در واقع همان ماجرای دیدار شمس و مولاناست، به شدت زندگی او را تحت تاثیر قرار میدهد. الیف شافاک این دو روایت را با رفت و برگشتی ماهرانه به یکدیگر پیوند میدهد.

قسمت هایی از کتاب ملت عشق:
کیمیای عقل و کیمیای عشق بسیار متفاوت اند. عقل محتاط است و هر قدمی را با ترس و احتیاط برمی دارد و هر آن با جمله ی «مراقب باش!» هشدار می دهد. اما عشق! عشق مگر چنین است؟! فقط می گوید خود را رها کن، بگذار و بگذر! عقل به آسانی از پا نمی افتد، عشق اما خود را خراب و ویران می کند و می دانی؟ خزائن و گنج ها همیشه در میان خرابه ها یافت می شوند! هرچه هست، در دلی خراب و ویران شده است!
پیمودن راه حـق کار دل است، نه کار عـقل. راهنمایت همیشه دلـت باشد، نه سری که بالای شانه هایت است. از کسانی باش که به نـفـس خـود آگاهـند، نه از کسـانی که نــفــس خـــود را نـادیــده مـی گیـرند.
دوست داشتن خداوندی که هیچ نقصی در او راه ندارد، سهل است. آنچه سخت است، دوست داشتن انسان های فانی است با همه ی خطا و ثوابشان. فراموش مکن آدمی هر چیزی را به اندازه ای می فهمد که نسبت به آن عشق دارد! پس تا زمانی که برای دیگران از صمیم قلب آغوش نگشایی و بخاطر خالق، مخلوق را دوست نداشته باشی، نه می توانی چنان که شایسته است بفهمی و نه به شکلی لایق دوست بداری..!

در مورد نویسنده کتاب ملت عشق:
الیف شافاک ( یا شفق) نویسنده ی ترک تباری است که در سال ۱۹۷۱ در استراسبورگ فرانسه متولد شد. به دلیل شغل مادرش که یک دیپلمات بود از همان کودکی در شهرهای مختلفی زندگی کرده است. الیف شافاک در رشته فعالیت زنان تحصیل کرده است. مدرک دکتری را در رشته علوم سیاسی کسب نموده است. برخی از آثار مشهور او به بیست زبان دنیا ترجمه و منتشر شده است تا جایی که اورهان پاموک در توصیف او می گوید :«شفق بهترین نویسنده ی دهه ی اخیر ترکیه است»
چرا باید کتاب ملت عشق را بخوانیم؟
در کتاب ملت عشق، ۴۰ قاعدهی عشق از زبان شمس روایت میشود که هرکدام دریچهای به سوی معرفتی عمیق باز میکنند. کمکم این قوانین در زندگی شخصیت اول داستان، اللا، معنی و کاربرد پیدا میکنند و دیگر او میتواند عشق را نه فقط در داستان مولانا و شمس بلکه در همین دنیا و از طریقی دیگر بجوید و با آن زندگی کند. این کتاب راهنمای عملی رسیدن به زندگی عاشقانه است؛ البته عشقی که رنگ و بوی «عارفانه» دارد. و این نکتهای است که این کتاب را از کتابهای عاشقانهی مشابه خودش متمایز میکند. اگر میخواهیم عشق را با معنا و به صورت جدیدی تجربه کنیم، بهتر است ملت عشق را بخوانیم.

شمس در ابتدای کتاب «مقالات» خطابهای غرا و بسیار گیرا دربارهی عشق دارد، با این مضمون که تو چه داری تا بر کف دست نهی و به درگاه خدای خود ببری که اگر از سر جان هم برخیزی زیره به کرمان بردهای. تنها چیزی که او ندارد و تو داری نیاز است. پس نیاز ببر به درگاه بینیاز تا پیک عشق او به سراغت بیاید. مثنوی نیز با عشق آغاز میشود و اولین حکایت مثنوی هم داستانی عاشقانه است (حکایت شاه و کنیزک). آتش عشقی که در شعر مولانا شعلهور است از شمس برمیخیزد.
مفهوم عارفانهی عشق برای خوانندهی غربی بسیار جذاب و جدید است. اما خوانندهی شرقی با آن چگونه رفتار میکند؟ خوانندهای که هنوز بهکل از سنت خود جدا نشده و یک پا درون سنت دارد و یک پا در زندگی مدرن؛ نه میتواند کامل وارد دنیای مدرن شود و نه میتواند از سنت و فرهنگ خود جدا شود. با کتاب ملت عشق ارتباط برقرار میکند. چون این کتاب سعی میکند پلی بین این دو دنیا بزند و آن دو را آشتی دهد. حالا خوانندهی شرقی هم میتواند ردپایی از فرهنگ خود را درون کتاب بیابد و هم به زندگی جدید خود ادامه دهد.