واکنش بازیگران و کارگردانان نسبت به مرگ مهسا امینی

خبر درگذشت مهسا امینی ، از دو روز پیش اعتراض‌های زیادی را برانگیخته است. بسیاری از هنرمندان در صفحه‌های اینستاگرامشان نسبت به این اتفاق تلخ واکنش نشان داده‌اند.

بخش مهمی از هنرمندان با انتشار تصویری سیاه به همراه نام مهسا امینی در این سوگ و اعتراض توأمان شریک شده‌اند اما بخشی از آنها متن‌هایی به اشتراک گذاشته‌اند.

داریوش مهرجویی متنی را به صورت اختصاصی در اختیار سینماسینما گذاشته و نوشته: خبر مرگ دلخراش مهسا را وقتی شنیدم بسیار متاثر و خشمگین شدم از این همه بی‌رحمی و شقاوت در برخورد با دختران و پسران سرزمینم. جوانانی که در مقابل خشونت هیچ نوع امنیت و دفاعی ندارند و سرگردان و آشفته و نا امید به آینده نگاه می‌کنند. این همه شقاوت در سرزمینی که نیاکانش نمودار محبت و رأفت بودند باورنکردنی است. به خانواده مهسا امینی و تمام هموطنانم تسلیت می‌گویم و هم‌درد شما هستم در این سوگ و مصیبت و جنایت هولناک.

اصغر فرهادی در واکنش به این درد بزرگ در صفحه اینستاگرامش نوشت: مهسا دختر عزیزم، مسافر شهر خفتگان. گمان دارم پیش از سفرت، گوشه دل پاک و پر رویایت یا گوشه‌ای در دفترچه یادداشتت نوشته بودی که به تهران خواهی رفت و شاید لابه‌لای کارهای روزمره‌ات به جاهای دیدنی هم سری خواهی زد. این بود دیدنی‌های این شهر، همین و نه بیش. از دیروز که خبر تو را خوانده‌ام بی‌قرارم. بیزارم. این‌بار از خودم. تو روی تختی در بیمارستان خوابیده‌ای اما از همه بیدارتری و ما همه در اغماء. ما خودمان را به خواب زده‌ایم در برابر این ظلم بی‌پایان. ما شریک این جنایتیم.

مصطفی کیایی در صفحه اینستاگرامش به درگذشت مهسا امینی اینطور واکنش نشان داده: دردناکتر از این فاجعه چیست؟ دخترت را بزرگ کنی بیست‌ودو سال به او عشق بورزی و زندگیت را به پایش بریزی، بعد به راحتی بدون هیچ جرمی در خیابان به او تعرض بشود. باید با عاملانش برخورد قاطع شود. به کما رفتن یک دختر جوان آنهم به بهانه بدحجابی فاجعه‌ای بزرگ است.

پرویز پرستویی در یک استوری خطاب به رئیس جمهور روی تصویری از گشت ارشاد نوشت: آقای رئیسی مهسا امینی رفت… چه سفر تلخی شد!!! چه میزبان بدی شدیم چقدر زود دیر می‌شود.

نرگس آبیار هم با این متن اعتراضش را به این حادثه دلخراش نشان داد: بیست‌ودو ساله بوده، دختر بزرگ خانواده بوده، دانشگاه قبول شده بود و از مهر ماه امسال قرار بوده برود دانشگاه، چند روز پیش از سقز آمده بوده به خاله‌اش در کرج سر بزند، با برادرش می‌خواسته برود پارک طالقانی تهران، برود بالای پل طبیعت، از مترو که آمده بوده بیرون … و اکنون گفتن از مهسا به ماضی بعید بدل شده و خود او با با هزار امید و آرزو به جرم تار مویی، رخ در نقاب خاک کشیده است. اگر این همان بنیادگرایی و تکفیر نباشد چه می‌تواند باشد؟ ترس بکارید خشم درو می‌کنید. جمع کنید این بساط را.

رویا تیموریان هم در صفحه اینستاگرامش نوشت: مهسا دخترم، عکس تو در تاریخ زنان ایران ثبت شد. که گناه زن بودن در این سرزمین تاوانش چیست.

تینا پاکروان با این متن کوتاه اندوهش را به اشتراک گذاشت: دختر این سرزمین بود. سفر تفریحی‌اش سفری ابدی شد. داغ این خانواده مگر سرد خواهد شد؟

رویا نونهالی در صفحه اینستاگرامش نوشت: هزاران آااااااااه، هزاراران اَاااااااااه. یادآوریِ سلسله بهت‌ها و دردها در واژه‌های پر مصرف و بی‌رونق، رنج آور است هنوز؛ هربار بیشتر: مراعات، انصاف، عدل، محبت، مدارا، مرگ، مرگ، مرگ آسان نیست تحملش، به‌ویژه برای جوانی درآغاز، قصه‌ای در ابتدای سطرِ اولِ فصلِ دومش تمام شد.تمامش کنید این سلسله دردهای از نو، از نو، از نو را… مکوبید بر طبلِ بی‌اعتنایی به شعر، به زمزمه، به فریاد…

دلم چنان گرفته که حالم از ناتوانی واژه‌ها و دلایل و شواهد و شرایط آشوب است… مهسا ورق نخورد، نوشته نشد اما نام‌ها، به تک‌واژه‌ها هم قصه می‌شوند و راویان بسیارند که داستان‌ها در دل دارند …

گلاب آدینه روی صفحه‌ای سیاه نوشت: «ای بیچاره مادر، ای درمانده بابا، چه کسی امشب آسوده می‌خوابد؟»

رضا عطاران زیر تصویری نقاشی شده از مهسا امینی این جمله را ثبت کرد: مدت‌هاست که مرده‌ایم.

حامد بهداد هم مثل بسیاری از هنرمندان دیگر از یک جمله کوتاه برای نمایش این درد استفاده کرد: «ارشاد شد.»

هانیه توسلی هم دراعتراض به این خبر تلخ، این متن به اشتراک گذاشت: «من مبهوتم. دردی که خانواده‌اش می‌کشند، دردی که خودش کشیده، با پست و استوری و هشتگ و لایک کم می‌شود؟ نه قطعن نه! چطور می‌شود از عدالت حرف زد؟ فریاد زد؟ سکوت کرد؟ به کدام جرم؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ عاجزم و مبهوت و غمگین و خشمگین. همین. دختر جوان بیست و دو ساله! جرم؟ بدحجابی! متاسفم و با تمام وجودم احساس استیصال و بدبختی می‌کنم.»

امیر آقایی در اولین استوری‌اش نوشت: «با باد بعدی کدام برگ است که فرو افتد؟» و در استوری بعدی از گشت ارشاد پرسید: «او مسافر بود، مهمان بود درست میزبانی کردید؟ به درستی ارشاد کردید؟»

محسن تنابنده روی صفحه‌ای سیاه فقط نوشت :«ارشاد شد.«

شبنم مقدمی شعر دختران انتظار را منتشر کرد و در ادامه این چند جمله را منتشر کرد:«خطا هم اگر کرده بود این بود جزایش؟ این کجا رسم مسلمانی است؟ این کجا رسم انسانیت است؟ کجا رسم خواهری و برادری و هموطنی است آخر؟ طفلکم دخترکم مهسای زیبا با ما برای بیداری وجدان خفته آنها که با تو چنین کردند دعا کن.»

سعید روستایی با شهری از صائب تبریزی اعتراضش را نشان داد: « از کوتهی ماست که دیوار بلند است.»

علی شادمان هم نوشت: «خواهرمان در بستر است بر کدام افق نعره بزنم؟ بترسید از چرخ روزگار.»

وحید جلیلوند با انتشار سکانسی از فیلم «شب، داخلی، دیوار» به این خبر تلخ واکنش نشان داد. این سکانس در صفحه متعلق به فیلم منتشر شده و درباره زنی است که به زور داخل ونی فرستاده می‌شود و به او اجازه نمی‌دهند فرزندش را ببیند. او مدام التماس می‌کند و فریاد می‌زند تا اینکه به تشنج می‌افتد. در توضیح این سکانس نوشته‌ شده: «این تنها سکانسی از یک فیلم نیست. واقعیتی است که در نبود «رواداری» و «عاطفه انسانی» هر روز بیشتر از روز گذشته متحمل می‌شود. چند ماه پیش تصویر آن مادر روبه‌روی خودروی گشت‌ارشاد که به التماس، بیماری دخترش را فریاد می‌زد و امروز پیکر بی‌جان مهسا امینی بر تخت بیمارستان… چند مهسای دیگر می‌بایست جان عزیز خود را از دست بدهند تا از تعصبات بی‌پشتوانه‌ی خود دست بردارید و به مدار «مدارا و مدنیت» برگردید؟ فقط یک لحظه خود را در قامت پدر و مادری تصور کنید که فرزند زیبا و نازنینشان را اینطور در خاک می‌کنند. آیا هنوز وقت آن نشده که صدای مصلحانه و دردمندانه آنان را که به آ‌ینده ایران و فرزندان این سرزمین می‌اندیشند بشنوید؟

دیدگاهتان را بنویسید