سریال ارباب حلقه ها

سریال ارباب حلقه‌ها با نام کامل The Lord of the Rings: The Rings of Power یک اثر جنجالیِ بزرگ براساسِ یکی از فانتزی‌ترین رمان‌های تاریخ به همین نام نوشته J. R. R. Tolkien می‌‌باشد. در سال ۲۰۱۷ رقابتی بین نت فلیکس، اچ بی او و آمازون برای خریدِ امتیازِ ساختِ سریال ارباب حلقه‌ها شکل گرفت. در یک حرکت غیرمنتظره مدیر عامل کمپانی آمازون “جف بزوس” شخصا وارد مذاکره برای بدست آوردن حق امتیاز این سریال شد. نهایتا در نوامبر همان سال استودیوی آمازون با مبلغ باور نکردنی ۲۵۰ میلیون دلار توانست امتیاز ساخت این سریال را بدست بیاورد. برای ساخت این سریال مبلغ ۱ میلیارد دلار در ابتدا اختصاص داده شده که می‌تواند آن را به پرهزینه‌ترین سریال تاریخ تاکنون تبدیل کند. طبق جدیدترین اخبار برای ساخت فصل اول سریال چیزی حدود ۴۶۵ میلیون دلار خرج شده است و به راحتی آن را تبدیل به پرهزینه‌ترین سریال تاریخ کرده است. این را با هزینه ساخت هر قسمت سریالی مانند Game of thrones که چیزی حدود ۱۰ میلیون دلار در هر قسمت بود مقایسه کنید. (در فصل‌های پایانی این مبلغ در هر قسمت بیشتر از ۱۰ میلیون دلار شد.)

در یک قدم مانده به پایان‌بندی فصل اول، سریال The Lord of the Rings: The Rings of Power طی اپیزود هفتم سعی می‌کند به تاثیرگذاری شخصیت‌های مختلف روی یکدیگر بپردازد.

درحالی‌که فیلم‌برداری فصل دوم ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت آغاز شده است و زمان اندکی تا پخش آخرین قسمت فصل ۱ سریال باقی مانده، تماشاگرها به‌صورت جدی مشغول نتیجه‌گیری کلی درباره‌ی فصل آغازین این محصول بسیار پرخرج شبکه آنلاین آمازون پرایم ویدیو می‌شوند. در چنین شرایطی همه از قبل می‌دانستند که مسئولیت‌های سنگینی روی دوش دو اپیزود پایانی فصل ۱ سریال The Rings of Power قرار دارد؛ از پاسخ دادن به برخی از پرسش‌های کلیدی و ایجاد هیجان برای فصل بعد تا به مقصد رساندن موقت چند خط داستانی.

کمی بیشتر از دنیای آردا و عصر دوم سرزمین میانه

جهان خیالی که تالکین خلق کرده است بسیار بزرگ‌تر از وقایع هابیت و ارباب حلقه هاست. “سرزمین میانه” ‌بخشی از جهانی بزرگ‌تر به نام “آردا” است. در طول چندین دهه کار و تلاش(که بسیاری از آنها بعد از مرگ تالکین منتشر شد) تالکین تاریخچه مفصلی از آردا خلق کرد. از خلقت جهان تا دوره مدرن انسانها توسط او بوجود آمد. دوره تاریخی آردا به چهار قسمت تقسیم می‌شود که هرکدام از آنها بین صدها تا هزاران سال طول کشیده است.

عصر دوم به صورت بسیار خلاصه‌ در اوایل قسمت نخست سه‌گانه فیلم‌های ارباب حلقه‌ها مرور می‌شود. دوره‌ای که بین ناپدید شدن مورگوث (لرد تاریکی اصلی) و قدرت گرفتن و شکست اولین خدمت‌کارش سائرون ادامه دارد. عصر دوم با ظهور و سقوط امپراطوری نومنور، ایجاد حلقه‌های بیست‌تایی قدرت و تشکیل آخرین اتحاد بین انسان‌ها و الف‌ها برای مبارزه با سائرون تعریف می‌شود.

عصر دوم، دوره‌ایست که سائرون شروع به تحکیم قدرت خود و جمع آوری قدرت‌های باقی مانده از اربابش مورگوث می‌کند. سائرون که در فریب و نیرنگ مهارت دارد، الف‌ها را برای ساخت حلقه‌های قدرت و دادن سلاح مورد نیاز به او برای تسلط بر سرزمین میانه ترغیب می‌کند. این حلقه‌ها توسط لردِ الف و استاد جواهرسازی به نام “سلبریمبور” ساخته می‌شوند. او خیلی دیر متوجه نقشه حقیقی سائرون و هدف واقعی او می‌شود.

در ابتدا سائرون در جنگی که بین او و انسان‌ها در می‌گیرد، شکست می‌خورد. اما روح او زنده می‌ماند و دوباره در موردور قدرت را در دست می‌گیرد. در جنگ برعلیه او خوشبختانه همه انسان‌ها نابود نمی‌شوند. باقی مانده انسان‌ها به سرزمین میانه بازمی‌گردند و دو امپراطوری بزرگ گوندور و آرنور را شکل می‌دهند‌. در جنگ نهایی در این دوره زمانی، اتحاد انسان‌ها و الف‌ها سائرون را نابود می‌کند اما در حقیقت او باز شکست نخورده و قدرت او به حلقه اصلی (The One) متصل است و دنیای ارباب حلقه‌ها به سمت عصر سوم تا بازگشت قدرت سائرون و نابودی حلقه در آن عصر ادامه پیدا می‌کند.

با وجود اینکه ما می‌دانیم داستان سریال در عصر دوم در جریان است بسیاری از جزئیات، شخصیت‌ها و داستان‌ها در این دوره زمانی قابل پیش بینی‌ نیست چراکه این دوره نزدیک به ۳۵۰۰ سال به درازا می‌کشد و دوم اینکه این دوره به خوبی تعریف نشده است‌. در حقیقت تالکین بعد از آخرین کتابش در سال ۱۹۵۵ هیچ چیزی در این مورد منتشر نکرده است. بیشتر اطلاعاتی که داریم از نوشته‌های باقی مانده پس از مرگ او بدست آمده است.

قطعا برخی از مخاطب‌ها حتی برای تصمیم‌گیری راجع به ادامه دادن به تماشای حلقه‌های قدرت در آینده، با دقت می‌خواهند متوجه شوند که سریال چه‌قدر و با چه کیفیتی از پس انجام این کارها برمی‌آید. بااین‌حال نوع داستان‌گویی قسمت هفتم سبب می‌شود که برای دادن پاسخ کامل به سؤال تا بعد از تماشای قسمت هشتم صبر کنیم. چرا که باید دید تیم نویسندگان با تمام قدم‌هایی که تا این‌جا برداشته است، در آخرین قسمت فصل اول واقعا شخصیت‌ها و روابط کلیدی آن‌ها را به کدام نقطه می‌رساند. نظر مخاطب درباره‌ی راضی‌کننده یا ناامیدکننده بودن مقصد کاراکترها تاثیر زیادی روی دیدگاه نهایی آن‌ها راجع به مسیر طی‌شده توسط شخصیت‌ها دارد.

جیسون کیهیل وظیفه‌ی سختی به‌عنوان نویسنده‌ی اپیزود هفتم فصل اول سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت با نام رسمی The Eye (چشم) داشت. زیرا نه‌تنها این‌جا با قسمت یکی مانده به آخر فصل ۱ روبه‌رو هستیم، بلکه قسمت ششم انقدر پرهیجان و خوب ظاهر شد که همچنان برای خیلی‌ها بهترین قسمت این اثر تلویزیونی تا امروز است. در نتیجه تعداد قابل توجهی از مخاطبان با انتظارات فراوان سراغ اپیزود The Eye رفتند.

سریال “ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت” از لحاظ سطح کیفی با هیچ اثر تلویزیونی که تابحال مشاهده کردید، قابل مقایسه نمی‌باشد. این مسئله آنقدر آشکار بوده که نیاز به تخصص و مهارت خاصی برای پی بردن به آن نیست. اتفاقی که به پشتوانه‌ی کمپانی ثروتمندی همچون آمازون رخ داده و بار دیگر قدرت سرمایه‌گذاری در آثار نمایشی را نمایان می‌سازد. دو اپیزود آغازین این سریال توسط “جی.ای بایونا” کارگردانی شده و “جی‌.دی.پین” و “پاتریک مک‌کی” سازندگان سریال نویسندگی قسمت اول و “جنیفر هاتچینسون” نویسندگی قسمت دوم آن را برعهده داشته‌اند. استفاده از موسیقی فراموش‌نشدنیِ “هاوارد شور” بعنوان موسیقی متن در این سریال یک اقدام هوشمندانه بوده که خاطرات سه گانه‌ی شاهکار “پیتر جکسون” را برای بینندگان زنده می‌سازد. سه‌گانه‌ای که در ابتدا استقبال چندانی از آنها نشد و در ادامه تبدیل به یکی از بهترین فیلم‌‌های فانتزی در تاریخ سینما شدند.

میزان مورد بررسی قرار گرفتن چنین اثری توسط مخاطب‌ها و رسانه‌ها انقدر زیاد است که هرچه جلوتر برویم، کار سازندگان برای شوکه کردن درست مخاطب سخت‌تر می‌شود. ماجرا حتی فقط مربوط‌به این نیست که افراد مختلف با دنبال کردن روند قصه و درنظرگرفتن منطق داستانی متوجه می‌شوند که احتمالا سریال به چه سمتی می‌رود. ارباب حلقه‌ها بدون شک یکی از شناخته‌شده‌ترین و محبوب‌ترین مجموعه‌های فانتزی چه در ادبیات و چه در سینما است. خیلی‌ها جهان شگفت‌انگیز خلق‌شده توسط تالکین را به‌خاطر خواندن کتاب‌ها می‌شناسند و خیلی‌ها فیلم‌های محبوب و معروف پیتر جکسون را دیده‌اند.

بسیاری از آدم‌ها می‌دانند که به‌صورت کلی چه اتفاقات مهمی طی دوران دوم در آردا رخ می‌دهند. تعداد زیادی از انسان‌ها هم هستند که به‌لطف سه‌گانه ارباب حلقه‌ها حداقل می‌دانند که مثلا فلان شخصیت حاضر در سریال The Lord of The Rings: The Rings of Power به این زودی‌ها نخواهد مرد.

آگاهی بینندگان درباره‌ی جهان داستانی مورد بحث انقدر زیاد است که سازندگان سریال ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت به هیچ عنوان نمی‌توانند حقیقت را درباره‌ی دانش مخاطب خود فراموش کنند. این وسط اپیزودهایی مانند قسمت هفتم اولین فصل هستند که نشان می‌دهند آیا اثر مورد بحث توانایی جذب بیننده بدون تمرکز روی سورپرایزها را دارد یا نه.

اکنون نیز در فاصله کوتاهی که از پخش دو اپیزود آغازین این سریال می‌گذرد با انتقادهای شدیدی به دلیل سرعت و روند پیشروی داستان روبرو شده است. شاید اگر کمی بیش‌تر به سازندگان سریال فرصت دهیم آنها نیز بتوانند بار دیگر با اثری شگفت‌انگیز غافلگیرمان کنند. سریال “ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت” تا به اینجای کار نشان داده که در زمینه جلوه‌های ویژه، تصویربرداری، طراحی صحنه و گریم یکی از برترین آثار تلویزیونی تا به الان محسوب می‌شود. پس مطمئناً این سریال ارزش آن را دارد که به داستان و شخصیت‌هایش فرصت دهیم تا ما را به یک ماجراجویی فوق‌العاده دعوت کنند.

همانطور که گفته شد داستان سریال به هزاران سال پیش از وقایع فیلم‌های سه‌گانه‌ ارباب حلقه‌ها بازمی‌گردد. داستان از جایی آغاز میشود که در اواخر عصر اول، الف‌ها در سرزمین والینور در آرامش و صلح روزگار می‌گذرانند. اما مورگوث (نخستین ارباب تاریکی) پس از رهایی از اسارتش با حیله و نیرنگ سه جواهر ساخته شده توسط فینور را که حاوی نور دو درخت بوده (درخت‌های نقره‌ای و طلایی که سرزمین والینور را نورانی کرده بودند) را دزدیده و درختان را نابود می‌سازد. سپس ارتش الف‌ها به سرزمین میانه می‌روند و طی جنگی چند صد ساله موفق به شکست مورگوث می‌شوند. با شکست مورگوث عصر اول به پایان می‌رسد، اما تاریکی ریشه‌کن نمی‌شود. زیرا اورکهای او در سراسر سرزمین میانه پخش شده و تحت فرمان جانسپارترین خدمتکارش سائورن (ارباب بعدی تاریکی و البته ارباب حلقه‌ها) درمی‌آیند.

داستان اصلی این سریال در عصر دوم سرزمین میانه اتفاق می‌افتد، جایی که قرن‌هاست خبری از سائورن و اورکهایش نمی‌باشد و کم‌کم مردم سرزمین میانه به این باور رسیده‌اند که آنها برای همیشه نابود شده‌اند. اکنون صلحی موقت در سرزمین میانه حاکم بوده و انسان‌ها، الف‌ها، هارفوت‌ها، دورف‌ها و دیگر نژادها در کنار هم روزگار می‌گذرانند. اما گالادریل فرمانده‌ی جوان و شجاع الف‌ها که سالها به دنبال رد پای سائرون برای گرفتن انتقام مرگ برادرش بوده است. بر این باور بوده که ارباب تاریکی (سائرون) در حال بازگشت به سرزمین میانه است. ادعایی که بزودی با ظهور برخی نشانه‌ها در قسمت‌های مختلف سرزمین میانه رو به اثبات شدن می‌رود. گالادریل از فرمان شاه اعظم الف‌ها برای بازگشت ابدی به سرزمین والینور سرپیچی کرده و قصد دارد به سرزمین میانه بازگردد تا به جستجویش برای یافتن سائرون ادامه دهد.

از دیگر شخصیت‌های مهمی که در این دو قسمت با آنها آشنا می‌شویم می‌توان به الروند، الانور (نوری) برندی‌فوت، آروندیر، برانوین و دورین اشاره نمود که فعلاً هرکدامشان بخش‌های داستانی مجزایی را تشکیل داده‌اند. اما مسلماً در ادامه شاهد برخورد چندی یا حتی همه‌ی آنها با یکدیگر خواهیم بود. تا به اینجای سریال مهم‌ترین شخصیت داستان گالادریل پرنسس الف بوده است. اما نباید از اقداماتی که الروند در تلاش بوده با کمک دورین شاهزاده دورف‌ها به سرانجام برساند چشم‌پوشی کرد. اقداماتی که احتمالاً به جعل حلقه‌های قدرت توسط لُرد کلبریمبور ختم می‌شود.

یکی از الگوها برای جذب مخاطب بدون فاش کردن نکات داستانی جدید این است که سازنده دقیقا نشان دهد که پیش‌بینی‌های او درست بوده‌اند. همین که مخاطب به پیش‌بینی داستان پرداخته باشد، احتمالا به این معنی است که وی قسمت‌های قبلی را با دقت دنبال کرد. در نتیجه نشان دادن اتفاقاتی که او می‌دانست در سریال رخ خواهند داد، به خودی خود بد نیست. بااین‌حال سازنده بدون شک راهی برای نمایش آن اتفاقات به جذاب‌ترین شکل ممکن پیدا کند؛ انقدر جذاب که بیننده از دیدن رخ دادن اتفاقاتی که می‌دانست رخ خواهند داد، هیجان‌زده شود.

آیا قسمت The Eye سریال ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت می‌تواند اتفاقات قابل پیش‌بینی را به شکل جذاب به تصویر بکشد؟ گاهی بله و گاهی خیر.

تالکین جهان کم‌نظیری را در سری ارباب حلقه‌ها خلق کرد. دنیایی که نه داستانِ یک شخصیت یا خاندان بلکه داستان یک جهان با تمام لایه‌ها و جزئیاتش را روایت می‌کند. جهانی شگفت انگیز دارای اقلیم‌های مختلف، تاریخچه و مردمی با نژاد‌های منحصربه‌فرد که اتفاقات تلخی را تجربه می‌کنند. اما همیشه در دنیای تالکین با تمام اتفاقات تلخ شیطان و شرور داستان در آخر شکست می‌خورد و این خوبی و خیر است که با تمام ضعف و کوچکیِ ظاهری‌اش به خاطر قلبِ بزرگی که دارد، پیروزِ نهایی‌ست. پس توقع ما در هنگام دیدن این سریال چیز کاملا متفاوتی نسبت به سایر آثار فانتزی است و اصلا انتظار نداریم چیزی شبیه به گیم‌آف‌ترون یا اسپین آف جدیدش خاندان اژدها را در آن تجربه کنیم. ما انتظار جهانی عمیق‌تر، زیباتر و شوم‌تر را از سرزمین میانه داریم، جهانی که به قلب ما نور امید بتاباند و ما را با شخصیت‌های بزرگی چون فرودوی کوچک آشنا کند…

ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت از نظر بصری و حتی از نظر آهنگ‌هایی که درونش می‌شنوید یکی از شگفت‌انگیزترین سریال‌های تلوزیونی ساخته شده تاکنون محسوب می‌شود. اگر این دو قسمت را بدون تعصب نگاه کنید به این نتیجه ساده خواهید رسید که کمتر سریالی با این حجم از زیبایی و جزئیات صمعی، بصری تا به حال ساخته شده است. اما اینکه این زیبایی در داستان و محتوای اثر نیز وجود دارد یک بحث دیگر است که فعلا فقط با دیدن دو قسمت از سریال نمی‌توان در موردش بحث کرد و هرکس فقط با دیدن یک قسمت یا دو قسمت شروع به بدگویی یا نقد داستان چنین اثر بزرگی کرده را اصلا نباید جدی گرفت چراکه به جز غرض ورزی هدف دیگری ندارد! اما از همان ابتدا بهتر است بدانید با همین دو قسمت هم می‌توان متوجه شد که تفاوت‌های زیادی بین این ارباب حلقه‌ها با سه‌گانه‌ای که پیتر جکسون آن را کارگردانی کرد وجود دارد. پس اگر با انتظاری مشابه می‌خواهید به دیدن این سریال بنشینید، بهتر است که از خِیر دیدن سریال بگذرید!

ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت طی برخی از لحظات خوب خود نشان داده است که توانایی توجه به جزئیات کاشته‌شده در قسمت‌های قبلی را دارد. برای نمونه مشکلی که برای چشم‌های میریل پیش می‌آید و با دیالوگ‌نویسی مناسب آشکار می‌شود، طنین‌انداز صحبت‌های پدر او قبل از سفر ملکه نایب‌السلطنه به سرزمین میانه است؛ صحبت‌هایی که شاید در آن زمان مهم به نظر نمی‌رسیدند، اما حالا می‌بینیم که بی‌دلیل در قسمت پنجم قرار نداشتند. او بدون علت به فرزند خود هشدار نداده بود و این سفر هزینه‌ای قابل لمس برای میریل دارد.

در عین حال وقتی به پیروزی آدار بر ارتش نومه‌نور در سرزمین‌های جنوبی نگاه می‌کنیم، آن‌چنان به نظر نمی‌رسد که هزینه‌ی بزرگی در این نبرد پرداخت شده است. سریال می‌خواهد کار خود برای به تصویر کشیدن نخستین عواقب فوران آتشفشان را با مشکل میریل و مرگ آنتامو راه بیندازد. ولی چه‌طور می‌توان انتظار داشت چنین باری روی دوش آنتامو و چند جنازه‌ی ناشناخته قرار بگیرد؟

او یک شخصیت تک‌خطی و فراموش‌شدنی است که تمایل وی به کنار گذاشتن جنگ برای همیشه در قسمت قبل به‌خاطر تضاد داشتن با هیجان ایسیلدور به چشم آمد. مرگ جوانی که می‌خواست برای همیشه نبرد را کنار بگذارد، در نوع خود برای چند لحظه غم‌انگیز به نظر می‌رسد. ولی امکان ندارد مرگ چنین شخصیت کم‌اهمیتی بتواند عواقب شکست فجیعی را نشان دهد که منجر به شکل‌گیری موردور می‌شود.

هارفوت‌هایی که در حلقه‌های قدرت می‌بینیم تفاوت‌های مهمی با هابیت‌های تالکین و اقوام مختلف آن‌ها دارند. آنها به جای اینکه شیفته آسایش و تجمل باشند، عشایر سرگردان هستند. ما آنها را می‌بینیم که در سوراخ‌های درختان و صخره‌ها ناپدید می‌شوند و از رهگذران و شکارچیان خود را مخفی نگه می‌دارند. آنها لباس‌های خشن‌تری دارند و موهایشان پر از تکه‌های درخت و گیاه است تا بتوانند به سرعت خود را استتار کنند. طراحی صحنه، لباس و گریم استفاده شده برای آنها باور پذیر است و حس مصنوعی به آنها نداده و به نظر آنها نقش مهمی در داستان سریال ایفا خواهند کرد.

به نظر می‌رسد این نسخه ورژن متفاوتی نسبت به ارباب حلقه‌هایی که می‌شناسیم باشد، چراکه شخصیت‌های اصلی بیشتر زن هستند و تنوع نژادی به جز در مورد الف‌های اولدوری در تمام نژادهای دیگر دیده می‌شود. این موضوع کمی حس متفاوتی به سریال بخشیده است. اما هنوز برای اینکه در مورد داستان صحبت کنیم کمی زود است. امیدوارم تعادل در داستان سریال حفظ شود و دوباره با سریالی که بخواهد شخصیت‌های زنش را در سراسر داستان شجاع، باهوش و بی‌نقص نشان دهد و شخصیت‌های مردش را فقط احمق و حریص فرض کند رو به رو نباشیم!

وقتی چند قسمت از سریالی فانتزی که از نظر جلوه‌های ویژه و ساخت بسیار زیبا، ستودنی‌ و کم‌نقص است می‌گذرد، دیگر کم کم زیبایی‌های ظاهری تاثیر زیادی روی شما نمی‌گذارد و اینبار بیشتر به داستان این دنیای فانتری تمرکز می‌کنید تا ببینید آیا سازندگان به جزئیات سکانس‌ها، شخصیت‌ها و در کل زیربنای آن اهمیت داده‌اند یا خیر. حال زمان آن است که کمی بیشتر وارد جزئیات داستان و شخصیت‌ها شویم…

 پیدا شدن یک غریبه از آسمان و سقوطش نزدیک کمپ هارفوت‌‌ها یکی از اتفاقات مهم دو قسمت ابتدایی سریال بود، مسلما این مرد یکی از کلیدهای داستان است و با اینکه سریال تا به اینجای کار در مورد چرایی سقوط او صحبت نکرده اما او نقش مهمی در سریال خواهد داشت. سریال قصد ندارد تمام اسرارش را برایتان از همان ابتدا فاش کند و این یک نکته مثبت محسوب می‌شود، چراکه یک دنیای فانتزی به اسرار عجیب و غریب برای ترغیب بیننده به دنبال کردنش احتیاج دارد. هارفوت‌‌ها را بیشتر در حد شخصیت‌های فرعی فعلا می‌شناسیم ولی همانطور که هابیت‌ها در ارباب حلقه‌ها ما را با قلب بزرگشان غافلگیر کردند به نظر می‌رسد هارفوت‌‌ها نیز نقش مهمی در داستان ایفا خواهند کرد.

دیدگاهتان را بنویسید